حسین حسین ، تا این لحظه: 15 سال و 3 ماه و 17 روز سن داره

ادم برفی کوچولو

پسرم آقاتر شده...

سلام نازنینم فدای گل پسری بشم که برا خودش آقا شده و با بابایی جونش میره بیرون الانم رفتی  با بابایی جون واسه فردا خرید کنید جیگر مامان....دیشب رفتیم مراسم خونه ی استاد بابایی جون خداروشکر مثل همیشه خیلی باصفا بود وشما هم مثل یه دسته ی گل کنار بابایی جون نشسته بودی موقع برگشتن تو حیاطشون درخت انجیر داشتن و شما هم که عشق انجیر...دایی امیرم بغلت کرد تو هم یه دل سیر انجیر چیدی و بعدشم ازاونجا رفتیم حرم خیلی شلوغ بود وخیلی هم با صفا زیارت کردیم و برگشتیم خونه راستی دیروزم بعد از دو هفته اصرار منو بابایی جون رضایت دادی بری ارایشگاه از اونجا هم رفتین کارواش... امروزم از صبح پاشدم کارام و کردم و تقریبا ساکارو نیمه تموم بستم تا انشاالله فردا صب...
11 شهريور 1392

ویروس و...

سلام گل نازم...خدا قوت به سه تاییمون که هنوز بااین ویروس داریم میجنگیم ولی اینقدر ضعیف شدیم که فایده نداره حالا بگذریم...تودوراهی موندیم بدجووووووووووور از یه طرف به اقاجون اینا قول داده بودیم بریم پیششون از یه طرفم میخواستیم واسه عروسی بریم گنبد ولی این مریضیه بدجور بدقولمون کرد دیگه پیش اقاجون اینا نمیریم ولی احتمالا عروسی بریم اخه اصلا دلم نمیاد که نریم اخه عروسی یه دونه پسرعمومه با اخرین دختر عمه ام خیلی حال میده ازاونطرفم اینقدر بی حال شدیم که اصلا نمیدونم میخواییم چیکار کنیم فرداشبم شهادت امام صادق که پیشاپیش تسلیت میگم دعا میکنم هممون از پیروان واقعی حضرت باشیم انشاالله.... استاد بابایی خونشون مراسم داره ماهم دعوتیم که دختر استاد بابا...
9 شهريور 1392
1